سه شنبه ۰۴ شهریور ۹۹ ۰۱:۳۶
حكايت پند آموز زن كامل
ملا نصرالدين با دوستي صحبت ميكرد. خوب ملا، هيچ وقت به فكر ازدواج افتادهاي ملا نصرالدين پاسخ داد: فكر كردهام. جوان كه بودم، تصميم گرفتم زن كاملي پيدا كنم. از صحرا گذشتم و به دمشق رفتم و با زن پر حرارت و زيبايي آشنا شدم اما او از دنيا بيخبر بود. بعد به اصفهان رفتم؛ آن جا هم با زني آشنا شدم كه معلومات زيادي دربارهي آسمان داشت، اما زيبا نبود. بعد به قاهره رفتم و نزديك بود با دختر زيبا با ايمان و تحصيل كردهاي ازدواج كنم.
پس چرا با او ازدواج نكردي آه، رفيق! متاسفانه او هم دنبال مرد كاملي ميگشت!
- ۱۵۶ بازديد
- ۰ نظر